Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-02@20:41:56 GMT

دو قطبی‌سازی با رمز سینما

تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۹۶۹۶۷

دو قطبی‌سازی با رمز سینما

جذابیت مدیوم سینما و تاثیرگذاری آن باعث شد تا در همان سال‌های اولیه پیشرفت این صنعت، حتی سیاست‌مداران هم به فکر استفاده از آن برای همراه کردن توده مردم با اهداف خود بیفتند.

این شد که سینما و امکاناتش از نمایش رویاها و خلق ماجراها و سرگرمی فراتر رفت و تبدیل شد به راهی برای انتقال پیام. این پیام می‌توانست شامل تبلیغ سبک زندگی، اندیشه بشری یا تفکری خاص، ایدئولوژی معین و یا ایده حکمرانی باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



نمونه بارز آن هم صنعت فیلم‌سازی آمریکا، هالیوود است. تبلیغ فرهنگ خود و نمایش جامعه‌ای ایده‌آل و اتوپیا از سرزمین آمریکا، حقنه کردن برتری غرب بر سایر ملت‌ها و فرهنگ‌ها و ایدئولوژی‌‌ها تنها بخشی از فعالیت‌های تبلیغی است که هالیوود در جهان و برای تحت تاثیر قرار دادن افکار جهانیان انجام داده است.

این رویکرد که زمانی به طور غیرمستقیم در پیش گرفته شده بود، در حال حاضر کاملا آشکارا در شرح وظایف سیاست‌های سینمای سلطه و به خصوص هالیوود آمده است. یک نمونه ساده، مطرح کردن پدیده لگبت (همجنس‌بازی) و قبح‌شکنی از این گناه قطعی است؛ عمل حرامی که به گفته علما محاربه با ناموس خداوند یعنی خانواده است. با این‌حال می‌بینیم که امروزه چه جایگاه بالایی در فرهنگ غرب پیدا کرده و هالیوود تمام قد به حمایت و گسترش آن برخاسته است.

یکی دیگر از نقاط تمرکز هالیوود به طور اختصاصی بر اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی است. اسلام‌ستیزی با تمرکز بر سرزمین‌های ایران فرهنگی، همواره سیاست کلان و تاریخی غرب بوده است. در دو دهه اخیر این سیاست یا بی‌پروایی به تهاجم علیه ایران تبدیل شده است و بی‌شمار فیلم و سریال ضد فرهنگ و تاریخ ما ساخته شده است.

از فیلم‌های مثلا تاریخی، مثل اسکندر(۲۰۰۴) و سیصد(۲۰۰۶) تا آثاری جدیدتر مثل هوملند(۲۰۱۱) و جوخه انتحار(۲۰۱۶) و... همه در راستای تخریب ایران بوده‌اند. رویکرد کلی این قبیل فیلم‌ها نشان می‌دهد که سفارش‌دهندگان آنها نه با ایران فعلی که با تمدن ایرانی مشکل دارند و از هیچ تلاشی برای فروپاشی و ازهم‌گسیختگی این تمدن فروگذار نمی‌کنند.

پیامی برای بی‌خبران

زن، زندگی، آزادی؛ شعاری که برای اهل نظر و تحقیق نخ‌نما و کهنه بود اما از پاییز ۱۴۰۱ به شکلی فراگیر علیه ایران به کار گرفته شد. این شعاررا نخستین بار، عبدا... اوجالان، بنیانگذار و رهبرحزب کارگران کردستان مطرح کرد. اوجالان در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌هایش می‌گفت اگر قوم کرد می‌خواهد از زیر یوغ استثمار و اسارت دربیاید باید به زن‌ها بها داد. زن‌ها هستند که باعث قدرت قوم کرد و استقلال مادی و سیاسی آنها خواهند شد و در نهایت به آزادی می‌رسند. اگرچه این فلسفه در ظاهر والا به نظر می‌رسید ولی در عمل اتفاقات ناخوشایندی برای زنان کرد رخ داد. اوجالان حتی در زندگی شخصی هم نسبت به فلسفه خود پایبندی نداشت و زنان بسیاری در ارتباط با او قربانی هوس‌های خودش یا اطرافیانش شدند. اوجالان به خاطر فعالیت‌های تروریستی از ۱۹۹۹ در زندان‌های ترکیه است اما بین کردهای ناآگاه از جزئیات فکری و رفتاری او و سایر سران گروهک بسیار محبوب است.

مبنای نظری و جذابیت این شعار و چشم‌اندازی که برای کردها نشان می‌داد، باعث شد کردهای سوریه هم به آن علاقه‌مند شوند و با شروع جنبش‌های اعتراضی علیه دولت مرکزی سوریه، این شعار را سرلوحه اعتراضات خود قرار دهند. از سال ۲۰۱۱ و با شدت گرفتن جنگ‌های داخلی سوریه این شعار هم معروف‌تر شد. پس از تسلط داعش بر بخش‌هایی از سوریه و عراق و رفتارهای وحشیانه و غیرانسانی این گروه مثلا اسلامی با مردم غیرنظامی و اکثرا کرد این مناطق، مبارزان کرد، اعم از زن و مرد علاوه بر جنگ داخلی، با داعش هم وارد مبارزه شدند و این شعار را در آن برهه زمانی هم فریاد می‌زدند. اما تاریخ نه چندان دور نشان داد که کردهای سوریه و عراق به هر که اعتماد کردند، همان گروه و کشور از پشت به آنها خنجر زدند. هنوز شنیدن ماجراهای تلخ زنان ایزدی عراقی یا کردهای عفرین از طاقت یک شنونده معمولی خارج است. گرچه، بی‌حاصلی و پوچی شعار مربوطه به گوش آنکه اهل خبر بود، رسید؛ اما غرب هنوز روی جنبش‌های جعلی بی‌خبران حساب می‌کند و از ابزارهای تبلیغاتی خود برای به حرکت درآوردن آنها استفاده می‌کند. در همین راستا، برای ادامه مسیر به خصوص در جغرافیای ایران هم براساس تجربه‌های موفق قبلی، سینما را به کار گرفت.

شعار فریب

فیلم فرانسوی دختران آفتاب (۲۰۱۸) ساخته شد تا این شعار بی‌بنیان را به گوش آنان که اهل دریافت خبر از منابع رسمی نیستند برساند. در فیلم، بهار (گلشیفته فراهانی) در مقام فرمانده یک گروه زنانه چریک، برای تهییج و افزایش روحیه زنان کرد و ایزدی گریخته از اسارت داعش شعار را فریاد می‌زند.

این فیلم در ظاهر نشان‌دهنده ظلم‌ستیزی و آزادی‌خواهی مردمی است که می‌خواهند با یکی از وحشی‌ترین پدیده‌های تاریخ بشریت مبارزه کنند. اما نگاهی به سابقه این شعار باید بیشتر باعث ناامیدی باشد تا امیدواری به نابودی ظلم و نابرابری. شعاری که ایده آن از سمت یک گروه تجزیه‌طلب است که از اقدامات تروریستی ابایی ندارد و پرونده ننگینی از قتل و شکنجه دختران، زنان و مادران کرد دارند. اما مخاطب این فیلم امکان و فرصت پرداختن به ریشه‌ها را ندارد و صرفا پیام فیلم را دریافت می‌کند. زمان زیادی هم نگذشت که شعار مذکور را در خیابان‌‌های تهران شنیدیم.

اگر زن، زندگی، آزادی تا پیش از این شعاری فقط برای فریب قوم کرد بود و اقبالی در دیگر مناطق از کشورهای ترکیه، سوریه و عراق به آن نبود، این بار متاسفانه این نسخه پیچیده در اتاق‌های فکر جنبش‌های جعلی، در سراسر ایران مطرح شد. معترضین در همه شهرها شعاری تجزیه‌طلبانه را با افتخار و رضایت سر ‌دادند، بدون این که بدانند هدف و فلسفه اصلی پشت این شعار چیست. با وجودی که خاستگاه این شعار و انگیزه اصلی طرح آن بارها و بارها در رسانه‌ها و فضای مجازی مطرح شد، اما شدت ناآگاهی و بعضا لجبازی معترضین به حدی بود که حاضر به شنیدن اصل ماجرا نبودند.

سینما به عنوان قطعه سرنوشت ساز پازل این جنبش جعلی عمل کرد و در ادامه بی‌بی‌سی فارسی، ایران اینترنشنال و سایر رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هم که همیشه بر کوس جدایی اقوام ایران می‌زدند، هیزم این آتش شدند. آنها برای خاموش نشدن این آتش، زمان و امکانات بیشتری در اختیار مثلا کارشناسان خود گذاشتند. کارشناسانی که در واقع کینه‌ورزان تمامیت ارضی یک مملکت هستند و سال‌هاست گوش مخاطبان خود را با لزوم پاره‌پاره کردن مرزهای ایران پر کرده‌اند. این وقاحت به حدی رسید که همان افرادی که روزها و ماه‌های اول اعتراضات و اغتشاشات حرف از تضمین امنیت ایران بعد از سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی می‌زدند، حال کاملا علنی و با افتخار از تلاش‌های خود برای جدا کردن تکه‌‌ای از این سرزمین به اسم آزادی اقوام داد سخن می‌دادند. در این میان کلیپ‌هایی از بخش‌های مشخص فیلم دختران خورشید تازه به تازه از راه می‌رسید و در فضای مجازی دست به دست می‌شد. حکایت شعار زن، زندگی، آزادی، حکایت کلبه شیرینی و شکلاتی جادوگر داستان هانسل و گرتل است. خانه‌ای خوشمزه و دلپذیر که درونش دامی خطرناک و کشنده پهن شده است. دامی که حتی به خدمتگزاران جادوگر هم رحم نمی‌کند و آنها را هم در ورطه سوءاستفاده می‌کشاند.

یاد آوری تحریف‌شده یک تجربه تلخ اجتماعی

این تجربه نه برای اولین بار رخ داد نه آخرین نمونه بود. سال ۲۰۲۰، جشنواره فیلم کن محملی شد برای نمایش یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های ضد ایرانی: عنکبوت مقدس!

فیلم از نظر اصول فنی فیلم‌سازی، ضعیف و پر از ایراد است و به عنوان یک اثر سینمایی نمره قبولی نمی‌گیرد. اما از نظر محتوا اقتباسی از یک ماجرای واقعی است که بیش از بیست سال قبل در تهران رخ داد: داستان سعید حنایی که زنان خودفروش را می‌کشت و قتل‌های سریالی‌اش مدتی سرتیتر همه اخبار حوادث بود. او بعد از دستگیری اعتراف کرده بود که این زن‌ها باعث گسترش فساد در سطح شهر هستند و می‌خواسته شهر را از لوث وجود آنها پاک کند. بعد از گذشت دو دهه و نیم، عباسی چهره‌ای دروغین از فرهنگ ایرانی و اسلامی به جهانیان نشان داد.

سعید حنایی فردی روان‌پریش بود که به اسم پاکی، عملی کاملا حرام و خلاف شرع و قانون مرتکب شده بود. شخصیت قاتل این فیلم هم مردی روان‌پریش و خشن است و این خشونت را در برخورد با اطرافیانش هم بروز می‌دهد. بعد از تعرضی که به زنش صورت می‌گیرد، تصمیم می‌گیرد همه زنان خودفروش را از بین ببرد تا دیگر هیچ مردی، زنان عفیف را با آنها اشتباه نگیرد. عباسی در فیلمنامه خود انگیزه قاتل را ملهم از دین و مذهب نشان داده و شخصیت روانی فیلمش را مردی ترسیم می‌کند که برای رضای خدا و امام هشتم این قتل‌ها را برنامه‌ریزی کرده است.در عین حال روایت به نحوی است که گویا جامعه ایرانی مدافع و حامی اوست. خبرنگار زن فیلم هم در حین تلاش برای کشف سرنخی از این قتل‌ها با موارد زیادی از تعرض از جانب قاضی و روحانی و همکار روبه‌رو می‌گردد. حتی خودش را طعمه می‌کند تا پلیس بتواند قاتل را بگیرد. در آخر، از همه اینها جان سالم به در می‌برد و در صحنه نهایی مصاحبه‌ای از پسر قاتل را نگاه می‌کند که پسر به پدرش افتخار می‌کند و حتی علاقه دارد راه او را دنبال کند.

در مجموع، همه عناصری که در این فیلم به کار رفته، دست در دست هم داده تا جامعه ایرانی را جامعه‌ای وحشتناک، روان‌پریش و بزه‌کارپرور نشان دهد. اینها اعتراف خود علی عباسی است. او در بیانیه مطبوعاتی جشنواره کن ۲۰۲۲ اعلام می‌کند که قصدش ساختن فیلمی درباره یک قاتل زنجیره‌ای نیست، بلکه می‌خواسته جامعه‌ای را که آن قاتل در آن می‌زیسته، ترسیم کند. او در این بیانیه می‌گوید این شرایط جامعه ایرانی ناشی از زن‌ستیزی ریشه‌داری است که لزوما به خاطر سیاست یا مذهب نیست، بلکه از فرهنگ ایرانی نشات می‌گیرد. بماند که وجود قاتلین زنجیره‌ای مقوله‌ای فراگیر در همان کشورهای غربی است و هر از گاهی جامعه غربی با ترس بزرگی باید دست و پنجه نرم کند. اما هیچ‌کس از آن جامعه بر سر جامعه و فرهنگ و تاریخش نمی‌زند که قاتل‌پرور است.

این که چه می‌شود فیلمی به شدت ضعیف از نظر فنی و حرفه‌ای، و همچنین سراسر دروغ درباره یک جامعه مملو از تنوع فکری و عقیدتی در جشنواره‌ای بین‌المللی جایزه می‌گیرد، چندان جای تعجب ندارد. سال‌هاست متاسفانه نگاه کارگردانان ایرانی به جشنواره‌های خارجی است و خودشان هم می‌دانند پیش‌شرط این حضور، پمپاژ هر چه بیشتر کثافت و زشتی و دروغ به یک تمدن و فرهنگ قدیمی است. اما قسمت مهم‌تر ماجرا این است که عباسی به اسم اقتباس، شرایط را جوری در این فیلم نشان داده که دادگاه جمهوری اسلامی به خاطر وجود ادله محکم علیه قاتل، چاره‌ای جز صدور رای اعدام نداشته وگرنه فی‌نفسه با این اقدامات مخالف نبود.

بازخوانی برای تزریق عصبیت

پر بیراه نیست که بگوییم ساختن عنکبوت مقدس هم با هدفی تلخ و تاریک بوده است و می‌خواهد چیزی را در ناخودآگاه جمعی مردم ایران فعال کند. فیلم به قدر کفایت چرک و ضد ایرانی هست اما حالا بیم آن می‌رود که تبدیل به قطعه مهم دیگری از پازل جنبش جعلی زن، زندگی، آزادی است. در جامعه‌ای که این روزها درگیر مقوله کشف حجاب توسط قشری خاص شده و برنامه پیش روی معاندین ایجاد دوقطبی و درگیری میان مخالفان و موافقان حجاب است، کارکردهای این فیلم کاملا نمایان است؛ از طرفی، کسانی که با توجه به شرایط پیش آمده، حجاب را مساله‌ای کان لم یکن تلقی می‌کنند، با استناد به این که از حقوق اولیه انسانی باید بهره‌مند باشند و این حق را بعد از چهار دهه به دست آورده‌اند، در برابر این اعتراض‌ها موضع می‌گیرند. بسته به بلوغ فکری هر یک از طرفین، ممکن است در شرایطی که بی‌حجابی رخ داده یا تذکری مطرح شده، برخوردی پیش بیاید و دعوایی رخ دهد. نمونه تلخ آن ماجرای سطل ماست و برعکس آن ضرب و شتم یک خانم محجبه توسط چند زن جوان در پارک است. یک دو قطبی نامتوازن و برساخته که نیاز به آتش تعصب و خشونت از هر دو طرف دارد. در این میان انتشار عنکبوت مقدس روی نت و یادآوری ماجرای حنایی این عصبیت را به هر دو جریان تزریق می‌کند.این تنش‌ها بین مردم در شرایطی که متولیان امر هیچ واکنش قطعی و دقیقی نشان نمی‌دادند، نگران‌کننده بود. اما خوشبختانه رهبر معظم انقلاب بار دیگر در نشست اخیر خود بر اهمیت مساله حجاب تاکید کردند و مسوولین نظام از رئیس جمهوری تا وزرا و روسای نهاد‌های رسمی مبتنی بر قانون تاکید کردند و بدون رودربایستی رایج در مسوولین اجرایی، جایگاه قانونی حجاب را یادآوری و تثبیت کردند. با این همه و با توجه به خباثت جریان‌های معاند دور از انتظار نیست که این جماعت شر‌اندیش به بهانه فصل گرما هزار شعبده شیطانی از کیسه خود بیرون بیاورند. همه این نکات مرور شد تا بدانیم نقش و جایگاه تبیینی سینما تا چه اندازه می‌تواند در پیش برد اهداف کلان موثر باشد. نقش و کارکردی که متاسفانه از سوی نهادهای سینمایی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: عصبیت جامعه ایرانی جامعه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۹۶۹۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟

این اهمیت از آن‌روست که با توجه به آمارهای منتشر شده از‌سوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت می‌دهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربیننده‌ترین برنامه‌های رسانه‌ملی برنامه‌های مذهبی هستند. اما این‌که چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریال‌سازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.   سینما و فیلمسازی مذهبی  سینما ذاتا هنری قصه‌گو و در عین‌حال وابسته به تکنولوژی محسوب می‌شود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستان‌های برآمده از باورها و عقاید انسان‌ها در طول تاریخ است. همچنین به‌دلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که می‌تواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکل‌گیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغه‌های اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. به‌طورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و می‌توانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.   چرا سینمای دینی در ایران شکل نمی‌گیرد سینمای ایران اسلامی که به‌عنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سال‌هاست در تولیدات انواع فیلم‌های سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما به‌نظر می‌رسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آن‌هم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر اسلام به‌گونه‌ای که مطلوب خودشان است، به میدان آورده‌اند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجه‌ریزی و سریال‌سازی در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام‌(ص) آن هم بدون رعایت ابتدایی‌ترین ملاحظاتی که می‌توان داشت.   تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را می‌توان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه هم‌راستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخر‌ترین آنها می‌تواند مجموعه‌هایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبان‌ها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه از‌سوی برخی با سهل‌انگاری دنبال می‌شود اما ماجرای آنها عمیق‌تر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش می‌شود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعه‌های تلویزیونی نه فقط به‌دور از اهداف سیاسی و ضد‌شیعی ساخته نشده‌اند بلکه دقیقا می‌دانند چه هدفی را دنبال می‌کنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل می‌گیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانه‌ها‌ و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود می‌دانند.   تصویری تحریف شده از امام صادق‌(ع)  به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق‌(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، از‌جمله پوشاندن چهره مبارک بنیان‌گذار مذهب شیعه‌(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق‌(ع) پایه‌گذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمی‌گوید.همین امر سبب شد برخی‌ مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق‌(ع) در مسجد النبی‌(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعه‌ای که مدعی روایت زندگی امام صادق‌(ع) است، نمی‌تواند بی‌هدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیان‌گذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟    حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریال‌سازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلی‌ها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق‌(ع) گرفته‌اند. آنها برخلاف شیعیان اثنی‌عشری، که امام موسی کاظم‌(ع) برادر کوچک‌تر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفته‌اند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق‌(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریان‌های صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی هم‌راستا با تفکر شیعی است‌ و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.   سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنش‌هایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری می‌شود، می‌توان به‌خوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دو‌قطبی‌سازی و پاک‌کردن تاریخ بهره می‌برند. به‌طور مثال شاید فیلمنامه‌ای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، به‌خصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب به‌تازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامه‌ها را از بین رویدادهایی برمی‌گزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیان‌شان را ستایش می‌کند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیت‌های ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا می‌کند.حتی برخی منتقدان شبکه‌های عربی نیز در مورد این سریال گفته‌اند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.    وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست به‌کار می‌شود ساخت سریال‌هایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیف‌ترین جایگاه خود قرار دارد راهبری می‌شود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوان‌المسلمین در مصر و حماس‌ در فلسطین که بزرگ‌ترین دشمن آنها محسوب می‌شود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آورده‌اند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلام‌هراسی را در دنیا تقویت کند.    در جنگ روایت‌ها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایت‌ها، سینمای ایران شیعی برای روایت صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و می‌توان به مجموعه‌هایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هر‌کدام دوره‌ای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار داده‌اند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیان‌گذار مذهب شیعه، به‌شدت احساس می‌شود.همان‌طور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آورده‌های علمی مسلمانان قطعا به جایی نمی‌رسید یا دست‌کم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانه‌های غرب را تا دوره‌ای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدن‌ها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغه‌مند و شیعه مواجه هستیم؟   دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبان‌های اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکل‌گیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانه‌ای با ماهیت سکولار است» گذشته و نه‌فقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواسته‌ای دارد و فیلم‌های دفاع‌مقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بوده‌اند.   جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما می‌توانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما به‌عنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطه‌ای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصه‌ها و پیروزی‌های علمی و فرهنگی است که موجب شکل‌گیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشی‌شدن دارد؛ ضمن این‌که امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیده‌شدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دست‌به‌کار شود تا در این جنگ رسانه‌ای از موثرترین و فراگیرترین رسانه‌ها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهم‌تر و ضروری‌تر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه می‌خواهد،  حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانی‌ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاش‌ها و انقلاب‌های پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژی‌ها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتح‌شده با دنیای خارج است. در آخر این‌که به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلام‌شناسی می‌خواهد تا فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان سینمای ایران دست‌به‌کار شوند و مدیران سینمایی و صدا‌وسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهره‌مندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.

دیگر خبرها

  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • آخرین خبرها درباره توافق احتمالی تیم ملی ایران با افشین قطبی
  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • آخرین وضعیت حضور قطبی در تیم ملی ایران
  • سرمربی پرسپولیس جایگزین حمید مطهری در تیم ملی ؟ | آخرین وضعیت مذاکرات
  • آخرین وضعیت افشین قطبی و تیم ملی ایران
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • اولویت اصلی مجلس دوازدهم باید «مردمی‌سازی اقتصاد» باشد
  • تصاویری زیبا از علاقه توله خرس قطبی به مادرش (فیلم)
  • هدف دنیای صهیونیست تک قطبی شدن جهان است